این چند ساله، به کرات شاهد خبرهایی از جنس دور خوردن مسیر ترانزیتی ایران با تلاش رقبای منطقهای و همسایگان هستیم.
بیشتر کارشناسان و مدیران حملونقلی کشور از این بابت به شدت نگران هستند.
نظر من این است که موضوع دور زده شدن ایران در بازار ترانزیت، اگر چه مایهی تأسف است، ولی نه به قدری که ناامیدمان کند. در واقع این خطر یک خطر مقطعی و کوتاهمدت است، نه یک خطر استراتژیک و ابدی.
مزیت ترانزیت برای هر کشوری، برآیند دو نیروی مختلف است:
۱. موقعیت جغرافیایی، که خدادادی و غیرقابل تغییر است، و
۲. شیوهی بهرهبرداری از موقعیت جغرافیایی برای سهم گیری از بازار ترانزیت، که تابع چند موضوع فرعی است، شامل:
الف- اقدامات سرمایهبر مانند توسعهی شبکهی حملونقل و امکانات لجستیکی مثل هابها و ایستگاهها و پایانههای داخلی و مرزی، توسعهی ناوگان حملونقل مناسب ترانزیت و …،
ب- اقدامات از جنس نرمافزاری و سیاستگذاری مانند تسهیل فرآیندها و تشریفات ترانزیت از مناظر گمرکی، امنیتی، بهداشتی؛ بازاریابی؛ ارتباطات سیاسی و …
واقعیت آن است که اگر بازهی زمانی برنامهریزی را بلندمدت فرض کنیم، به فرض که موقعیت جغرافیایی ایران برای ترانزیت مناسب باشد، تا ابد این موقعیت و فرصت برای ایران وجود خواهد داشت و از حرکات این چنینی همسایگان و رقبا نباید خیلی ترسید. اتفاقاً شاید این ترس باعث بیعملی شود. راه درستتر این است که زودتر، در اولین سطح اولویتدهی، موانع نرمافزاری و سیاستی رفع شوند و سپس به فکر کارهای توسعهای هزینهبر مانند تکمیل شبکهی حملونقل و تأمین ناوگان و ایجاد پایانه و … افتاد.
بهطور خلاصه معتقدم موقعیت ترانزیتی ایران به لحاظ زیرساخت، ابدی و غیرقابل تهدید است. البته شکی نیست که نوع استفاده از این فرصت و موقعیت باید بهتر شود و با بهتر شدن شیوهی بهرهبرداری، سهمگیری از بازار ترانزیت بین آسیا و اروپا سخت نیست.